شکست ِمرد که در میرسد، مردانهتر آن است که چون چنار بشکند که زندگانی جایی دارد و مرگ هم جایی وقتی که زندگانی به راه ِپلشتی خواست کلهپا بشود، پس زنده باد مرگ.
وقتی که زندگانی ِشایسته، دست ِرد به سینهی مرد گذاشت، پس خوشا مرگ من و تو زندگانی را شیرین و شایسته دوست داشتهایم، پس مرگ را هم شایسته میخواهیم.
مرگ ِپلشت، سزاوار ِزندگانی ِپلشت است، چون که نکبت ِزندگانی ِپلشت را خون هم نمیتواند بشوید.
(اگر) به سربلندی و بزرگی زندگانی کردهایم و روا نیست که خود را با پلشتی آلوده کنیم.
کلیدر | محمود دولت آبادی
درباره این سایت