رییس شهربانى دولت مأمون می‌گوید: روزى وارد بر مأمون شدم، مردى را نزد او بسته به زنجیرهاى گران دیدم، مأمون به من گفت این مرد را ببر و از او کاملا مواظبت کن. مبادا از دستت بگریزد. آن‌چه در توان دارى در حفظ او به کار بند. با این‌که به چند نفر سفارش کردم او را ببرند، اما در دل با خود گفتم با این همه سفارش مأمون، جز این‌که او را در اتاق خود زندانى کنم، چاره دیگری ندارم. به همین خاطر دستور دادم او را در اتاق خودم زندانى کنند.



آموزش ربان انگلیسی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عطرِ حــرمِ یــار سلخ فانوس خیال Cheryl نـِدا نهـضــتِ دخترانِ امام اقامت اروپا Laura تحلیل فیلم کوتاه TECH 98